××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
دوزخ تابستان
روزهای چندان " بدی " هم نیست
دلگیری میسوزد
در دمای 280 فارنهایت ......
گرمای مهلکی ست .
گونه ی زرد ماه
ذوب شده از حالا ,
مثل تمامیت قلب مرطوب خاک .
××××
دیروز ,
در دمای صفر درجه ی چتر
گذشته را دار زدم
زیر درخت توت
پاندول زمان به هم ریخت
در بغل طناب کودکی ,
در اوج رقصی که می شکافت
نیمدایره ی ضخیم بالغیت را .
××××
هوا طعم توت میداد
در هفته ی حفاظت از محیط زیست !
هرم بیدادگر ارتجاع
لای شاخهای درخت دوزخ !
" له - له " می زند .
××××
نگران پاهایم هستم
در تابستان مرتجع
اگر طناب پلاستیکی پاره شود ,
خداحافظ .....!
دمپایی هایم آنجا هستند......
×××××
مرداد -90
+
کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٩:٤٤ ق.ظ ; ۱۳٩٠/٥/٩